- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مناجات ماه رمضانی با خداوند کریم
مرا به خلوت و ذکر شبانه راهی نیست چرا که سهمیه ام غیر روسیاهی نیست همیشه غیر تو را کرده ام طلب از تو ببخش! نیت و مقصود من الهـی نیست مرا به سوی خودش می کشد چنان نفسم که یک دو گام دگر تا خود تباهی نیست فقط تو مشتری دست خالی ام هستـی اگرچه پیش تو دل گاه هست و گاهی نیست اگر مرا نخری ورشکست خواهم شد کمک که وضعیتم،وضع رو به راهی نیست تو دست خالی من را گرفتی و انگار به نامه ی عمـلم اصلاً اشــتباهی نیست دوباره بر سـر سفـره نشاندیم امسـال اگرچه بندۀ تو عـبــد دل بخواهی نیست سلام ماه خــدا بر لب تو خــون خـدا ســلام بـر لـب زخــم تــو سیــدالشـهـدا
: امتیاز
|
مناجات رمضانی
از نسیــم سحری روح به جانــم دادند چشمی ازخون جگر اشک فشانم دادند تا شــدم هم نـفس مـحـفـل رندان سحر لــذت زمــزمــه و آه و فــغـانـم دادنـد باورم نیست که با این همه عصیان وقصور ره به مـهـمـانــی مــاه رمضــانم دادند بهترین وقت ملاقات خــدا هست نـماز فـیــض دیــدار به هنگــام اذانـم دادنــد ضعف روزه ز تن عاجزمن رخت ببست بهــر انـجــام عــبــادات تــوانـم دادنــد نام آقــا نمـک سـفـرۀ افـطار من است کــرم حضرت یار است که نـانم دادند هر چقدر دور شدم باز عطایم کـردند توبه بشکستم و هــر بار زمـانـم دادند ناسپاسی به سر نعمت حـق باعث شد که حــوالـه به ســرای دگـرانـم دادنـد مانده بودم که کجا درد دل ابـراز کنم به کرم خـانه ی اربــاب مکــانم دادند به خــدا آرزویـی هیــچ نــدارم دیگـر حــرم کــرب و بلا را که نشـانم دادند دلم از روز ازل هست گرفتارحسیـن به غــلامی درش نـام و نـشــانم دادند درهمان روز که هر کس زکسی بگریزد از تــولای عــلــی برگ امــانــم دادند بـخـداوند قسم شور حسیـن می گیـرم روز محــشـر اگـرم اذن بـیـانــم دادند
: امتیاز
|
مناجات رمضانی
آی اهل رمضـان جا مگـذارید مـرا بـال من ریخـته تنـها مگــذارید مـرا سر مجنون شدنم خـار به پایـم رفتـه باز در کوچـه ی لیـلا مگذارید مـرا قطره ای هستم از رود عقـب افتـادم در ره وصل به دریـا مگذارید مرا دست گیـرید ز من دست نـیـنـدازیدم پاک بــازان به تماشـا مگذارید مرا بعد سی روز چو بخشوده نباشم چه کنم؟ باز شــرمنده و رســوا مگذارید مرا چقدر دست گرفتی در این یکـماهـه بعد ازاین هم به خودم وا مگذارید مرا
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی با خداوند کریم
مـاه رحـمـت شده پـیـدا لکَ لبّیک خـدا «استجابت» شده معـنا لکَ لبّیک خـدا مـاه ها در پی مـاه رمـضـانـت بــودیم شـد روا حـاجـت ماها لکَ لبّیـک خـدا تا شـود روزی ما لـقـمـۀ نـان سـحـری پهن شد سـفــرۀ نـجـوا لکَ لـبّیک خـدا لایـق این هـمـه اکـرام نـبـودیـم اصـلاً این چه سرّی است خدایا لکَ لبّیک خـدا با وجودی که خـطـاکاری ما را دیـدی بـاز آغـوش کـنـی وا لـکَ لـبّـیک خـدا گرمی دست نـوازشـگـر تو باعث شـد که دل مرده شــد احـیـا لکَ لبّـیک خدا وقت آن است کمی خـانـه تکانی بکنیم تا شـوی در دل ما جـا لکَ لبّیک خـدا قطره ای بیش نبودیم که یک موج دعا وصلمان کرد به دریـا لـکَ لبّیک خـدا تا که گفتیم «حسین» فاطمه هم گفت حسین چه بساطی است مهیّا لکَ لبّـیـک خـدا نمک سـفـرۀ امشب شده با اذن حسیـن روضۀ حضرت زهـرا لکَ لبّیک خدا تا که افـتـاد زمین محسن او هـم افـتـاد ناله اش سوخت علی را لکَ لبّیک خدا
: امتیاز
|
مناجات شب قدری
امشب ای خالق یکتـا همه را می بخشی در شب قدر، خـدایـا هـمه را می بخشی ای کریمی که همه ریزه خور خوان توأند سفره ات هست مهـیّـا همه را می بخشی ز چه ما غرق گناهیم ولی از سر لطف می کنی بـاز مــدارا هـمه را می بخشی به علی،احمد و زهرا،به حسین و به حسن تو،به این حُرمت اَسما همه را می بخشی مِهر و کینه دو پر و بال عروج دل ماست به تــولّــی و تــبـرّی همه رامی بخـشی شیعۀ حیدر و آتش؛ چـقـدَر بی معناست مـطـمـئنّم که به مولا همه را می بخشی دست خالی نـرود هیـچ کسی از این جا تو در این لیلـۀ احـیـا همه را می بخشی آن قدر لطف و عنایت به همه داری که نه فـقـط اهل دعـا را همه را می بخشی یک نفر گر که دعایش به اجـابت برسد شک ندارم که تو یکجا همه را می بخشی به خدایی تو سـوگـند که در وقـت سحر وسط گـریـه و نـجوا همه را می بخشی پر تـوبـه بده تا سوی تو پـرواز کنم ... تا ببـینم که چه زیـبـا همه را می بخشی من زمین خورده ام امّا نه شـبـیـه عبّاس به زمین خوردن سقّا همه را می بخشی
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی با خداوند کریم
فصل رمضان جز به خـدا کـار نـدارم غـیــر رطـب اشـک به افـطـار نـدارم گـفـتـم رخ دلـدار در این مــاه بـبـیـنــم چـشـمــی که شود لایـق دیــدار نـدارم
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضان با خداوند
ما که لبریز غم و غصه و آهیم هنوز رمضان آمده و غرق گـنـاهـیم هنـوز رانده از عـالـم و آدم شـده ایم آقا جان بی کس و خسته و بی پشت و پناهیم هنوز دستمان را تو گـرفتی که بیاییم به راه ولی افسوس که ما در ته چاهیم هنوز ما خجالت زده ی لطف تو هستـیم آقا لیک غفلت زده با روی سیاهیم هنوز با همین روی سیاه و دل نـاپـاک اقــا به خداوند قسم چــشم به راهـیم هـنوز هرشب ماه مبارک به خـدا گــریه کنِ روضه های شه بی یار و سپاهیم هنوز مرده ایم و ز دم گرم تو جان میخواهیم یک سفر کرببلا در رمضان میخواهیم
: امتیاز
|
مناجات ماه رمضانی با خداوند کریم
برعفو بی حسابت این نکته ام گواه است گفتی که یأس ازمن، بالاترین گناه است من غرق در گناهم مسکین و رو سیاهم تنها توئی پناهم لا تَقــنَـطُــوا گــواه است هرگز نمی پسندی در روی من بـبـندی آخر کجا گریزد عبدی که بی پنــاه است دردیده اشک سُرخم بر چــهـره رنگ زرد مویم شده سپید و پــرونده ام سیــاه است باز آمدم به سویت برگشته ام به کویت این بنده ی فراری محتاج یک نگاه است دست از ثواب خالی پــرونده از گنه پر پایم بود لب گـــور کارم فغان و آه است من عهد خود شکستم من راه خویش بستم ورنه به جانب توهر سو هزار راه است یک یا الهی العفو؛جبران جرم یک عمر یک شام قدر با تو،به از هزار ماه است یک جمله با تو گفتن ذکر هزارسال است یک لحظه بی تو بودن یک عمراشتباه است میثم به خود نگاهی جبران این سیـاهی یا اشگ شامگاهی یا ورد صبحگاه است
: امتیاز
|